امام حسین علیه السلام در آخرین لحظه عمر خود، هنگامیکه دید لشکر یزید به خیمههاى اهل بیت حملهور شدند. آخرین جملهاى که به آنها فرمود، این بود: اگر دین ندارید، لااقل در دنیاى خود آزاده باشید.» این سخن اثر کرد و تا امام زنده بود، از هجوم به خیمه ها دست کشیدند. ما از این جمله آخر، چند درس بگیریم:
1) نهى از منکر واجب است، حتى در لحظه آخر عمر.
2) نهى از منکر واجب است، حتى نسبت به وحشى ترین افراد.
3) اگر چند منکر انجام مىشود و ما مىتوانیم از یکى از آنها جلوگیرى کنیم، باز هم نسبت به آن یکى واجب است که اقدام کنیم.
4) افراد خلافکار ممکن است از بعضى از منکرات دست بردارند و تحت تأثیر وجدان قرار بگیرند.
5) اگر از دین مردم نمى توان براى نهى از منکر کمک گرفت، از صفات دیگر آنان و از عوامل عاطفى استفاده کنید.
6) حمایت از ناموس از بزرگترین واجبات است.
نهى از منکر در سخت ترین شرایط
پدر، برادر، عمو و ذریه پیامبر صلى الله علیه وآله را در پیش چشم امام سجاد علیهالسلام شهید کردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در کوفه و شام گرداندند. وقتى او را به مسجد شام بردند و دید که خطیب روى منبر از یزید ستایش مىکند، یک تنه در حضور یزید فریاد زد: اى خطیب! تو با این تملق و ستایش، رضاى یزید را به قهر خدا معامله کردى. تو مورد غضب پروردگار هستى. من باید از این چوبها بالا بروم و جاى این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین معروف ها را که معرفى اسلام محمدى و اهل بیت پیامبر است، زنده کنم.»
سپس امام به بالاى منبر رفت و با سخنرانى خود، کودتاى فکرى و فرهنگى و عاطفى و سیاسى کرد. (47)
سکوت کافى نیست، حرکت و فریاد لازم است.
امام صادق علیه السلام که در یک مهمانى شرکت فرموده بودند، یکى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد.
حضرت به محض آنکه متوجه شد، مجلس را ترک کرد و فرمود: «جلسهاى که در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد که باید آن جلسه را ترک کرد تا دیگران بفهمند که شرابخوارى کارى زشت است.» (48)
در تاریخ نوشته اند: اسامة بن زید که در زمان رحلت رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمانده جنگ شد و در آن هنگام جوانى هیجده ساله بود، روزى به خدمت مولى امیرالمؤمنینعلیه السلام شرفیاب شد و از حضرت کمک خواست. امام فرمود: من کمک نمىکنم. او گفت: من همان اسامه، صحابى نزدیک رسول خدایم. فرمود: درست است؛ اما به یاد دارى که وقتى ما با معاویه درگیر بودیم، تو ساکت نشستى. سکوت تو گناه بود؛ اگر چه با معاویه نبودى، اما با سکوتت وى را همراهى کردى.
بنابراین، منطق سکوت و در عین حال سلامت از گناه، منطق صحیحى نیست. «یکى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مىخواست تصویب شود که ضد اسلام بود من رأى ندادم. امام با عصبانیت فرمودند: کافى نبود. باید داد و فریاد به راه مىانداختى و مجلس را ترک مىکردى.»
بنابراین، خوبها نباید در برابر انحرافات سکوت کنند. اگر خوبها به میدان بیایند، فضاى آلوده را تغییر مىدهند؛ براى مثال، اگر همه خوبها اول ظهر اذان بگویند، فضا بکلى دگرگون مىشود.
اهمیت امر به معروف
ناگفته پیداست که حساب امر به معروف و نهى از منکر از حساب نماز، روزه و حج جداست؛ زیرا آنها ضررى به منافع و هوسهاى دیگران نمى زنند و لذا کسى با آنها مخالفتى ندارد.
اما نهى از منکر، مخالفت با انحرافات و هوسهاى مردم است و قهراً گروهى در مقابل آن مقاومت مىکنند.
بگذریم که شناخت معروف و منکر کار هر کس نیست و قدرت برخورد و تماس با افراد مختلف نیز روان شناسى تبلیغاتى لازم دارد. اما امر به معروف زمانى مؤثر است که آمران به معروف و ناهیان از منکر، از خلق و خوى عالى، اطلاعات کافى، آموزشهاى لازم برخودار باشند.
از سوى دیگر، دولت و مردم از هر گونه حمایت هاى قانونى و مالى دریغ نکنند؛ براى مثال مسیر همه فیلمها و برنامه هاى صدا و سیما زنده کردن خوبیها در جامعه و محو کردن منکرات باشد. بعلاوه، مردم باید امر به معروف را یک فریضه اسلامى بدانند و نه دخالت و مزاحمت. در شعارهاى در و دیوار نیز جملاتى باشد که مردم را به سوى کمال و نور دعوت کند و فضاى جامعه، اسلامى و فضاى رشد خوبیها و محو بدیها باشد.
به فرموده روایات، امر به معروف حتى از جهاد در راه خدا مهمتر است؛ زیرا جهاد در تمام عمر یکى دوبار صورت مىگیرد؛ ولى این واجب الهى هر شب و روز در برابر چشم مردم جلوهگیرى مىکند.
اگر امر به معروف و نهى از منکر نباشد، جامعه اسلامى بیمه نمى شود و هر روز اگر هنرمندى مثل سامرى یک گوساله طلائى درست کند، مىتواند نسل ما را مورد تهاجم فرهنگى خود قرار دهد. به گفته همه علما، امر به معروف و نهى از منکر از واجبات قطعى است و آن قدر اهمیت دارد که امام حسین علیه السلام فرمود: هدف من از رفتن به کربلا، امر به معروف و نهى از منکر است.
با امر به معروف تمام واجبات در جامعه عملى مىشود. با نهى از منکر، از همه مفاسد جلوگیرى مىشود. اگر یک میلیارد مسلمان هر روز به یک معروف امر و از یک منکر نهى کنند، سیماى جهان عوض مىشود.
اگر روزى که اسرائیل و آمریکا، مسلمانان منطقهاى را بمباران مىکنند، یک میلیارد فریاد بلند شود، آنها عقب نشینى خواهند کرد.
ما هنوز مزه اتحاد و ایمان و فریاد را به طور کامل نچشیده ایم. آرى از یک قطره آب کارى بر نمى آید؛ همین که قطرات فراوان به صورت جویها و جویها به صورت رودخانه پشت سدى قرار گیرند، وسیلهاى براى تولید برق مىشوند و منطقهاى را روشن مىکنند.
مرحوم شهید مطهرى مىفرماید: «در قرآن، قبل از آیه امر به معروف ، مسأله اتحاد مسلمانان مطرح شده است؛ یعنى اگر خواستید جلو مفاسد را بگیرید، باید قدرت داشته باشید و قدرت زمانى دارید که متحد باشید.»
مرحوم شیخ انصارى مىفرماید: اگر امر به معروف و نهى از منکر نیاز به قدرت و ولایت و حکومت داشت، واجب است که به سراغ تشکیل قدرت رویم و حکومت تشکیل دهیم.»
مفاسد دیروز دروغ و غیبت بود که از فردى صادر مىشد و فرد دیگرى او را منع مىکرد؛ ولى مفاسد امروز، شکل دیگرى دارد. امروز، ناگهان مسلمانان خود را در برابر بزرگترین توطئه ها مىبینند که اگر از تخصص و تکنولوژى و قدرت و وحدت و اقتصاد کافى برخوردار نباشند، همه چیزشان دستخوش تهاجم قرار مىگیرد.
بنابراین، تشکیل نظام اسلامى براى نهى از منکر هاى اجتماعى و جهانى، یک ضرورت است.
هدف نهائى
هدف از امر به معروف، انجام گرفتن خوبیها و هدف در نهى از منکر، ترک کردن منکرات است. البته، منظور برخورد سطحى و بى نتیجه نیست.
قرآن مىفرماید: اگر در مجلسى به آیات الهى توهین مىشود، جلسه را به عنوان اعتراض ترک کنید تا مسیر بحث عوض شود «حَتَّى یَخُوضُوا فى حَدیثٍ غَیرِه». (49)
بنابراین، اگر با ترک مجلس بحث ها عوض نشد، باید چاره دیگرى اندیشید؛ چون در قرآن هدف را تنها تذکر و ترک جلسه ندانسته، بلکه تغییر مسیر بحث دانسته است. لذا براى رسیدن به این هدف،از هر راه ممکن باید استفاده کرد.
در بعضى روایات مىخوانیم: گناهکار را آزار دهید تا خلاف را ترک کند «حَتَّى یَتْرُکَه» (50)
اگر با تذکر و آزار ترک نکرد، مسؤولیت ما تمام نمى شود؛ بلکه از راههاى دیگر باید به نتیجه برسیم.
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :3155
میخوام امر به معروف کنم